باب دوم: در انحلال عقد نكاح
باب دوم: در انحلال عقد نکاح
ماده 1120 ـ عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقدانقطاع منحل میشود.
فصل اول: در مورد امکان فسخ نکاح
ماده 1121 ـ جنون هریکاز زوجینبهشرط استقرار، اعم از اینکهمستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.
ماده 1122 ـ عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:
1 ـ خصا؛
2 ـ عنن به شرط اینکه ولو یک بار عمل زناشویی را انجام نداده باشد؛
3 ـ مقطوع بودن آلتتناسلی به اندازهای که قادر به عملزناشویی نباشد.
ماده 1123 ـ عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود.
1 ـ قرن؛
2 ـ جذام؛
3 ـ برص؛
4 ـ افضا؛
5 ـ زمینگیری؛
6 ـ نابینایی از هر دو چشم.
ماده 1124 ـ عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است کهعیب مزبور در حال عقد وجود داشته است.
ماده 1125 ـ جنون و عنن در مرد هرگاه بعد از عقدهم حادث شودموجب حق فسخ برای زن خواهد بود.
ماده 1126 ـ هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکوره درطرف دیگر بوده بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.
ماده 1127 ـ هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتیگردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع نماید و امتناعبعلت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود.
ماده 1128 ـ هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد ازعقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برایطرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقدتصریح شده یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد.
ماده 1129 ـ در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکاناجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه زن میتواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق مینماید.همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.
ماده 1130 ـ در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجهباشد، وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند،چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود.
تبصره ـ عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته وتحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاهصالح از مصادیق عسر و حرج محسوب میگردد:
1 ـ ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه.
2 ـ اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا وی بهمشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.
3 ـ محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.
4 ـ ضرب وشتم یا هرگونه سو رفتار مستمر زوج که عرفا با توجهبه وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
5 ـ ابتلا زوج به بیماریهای صعب العلاج روانی یا ساری یا هرعارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.
موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردیکه عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید.
ماده 1131 ـ خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد ازاطلاع بعلت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط میشود به شرط اینکه علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.
ماده 1132 ـ در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر استشرط نیست.
فصل دوم: در طلاق
مبحث اول: در کلیات
ماده 1133 ـ مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.
تبصره _ زن نیز می تواند با وجود شرایط مقرر در مواد (1119) ، (1129) و (1130) این قانون، از دادگاه تقاضای طلاق نماید.
ماده 1134 ـ طلاق باید به صیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد.
ماده 1135 ـ طلاق باید منجز باشد و طلاق معلق به شرط، باطل است.
ماده 1136 ـ طلاق دهندهبایدبالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد.
ماده 1137 ـ ولی مجنون دائمی میتواند در صورت مصلحت مولیعلیه، زن او را طلاق دهد.
ماده 1138 ـ ممکناست صیغه طلاق را بهتوسط وکیلاجرانمود.
ماده 1139 ـ طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضا مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود.
ماده 1140 ـ طلاق زن در مدت عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست مگر اینکه زن حامل باشد یا طلاق قبل از نزدیکی با زن واقع شود یا شوهر غایب باشد بطوری که اطلاع از عادت زنانگی بودن زن نتواند حاصل کند.
ماده 1141 ـ طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست مگر اینکه زن یائسه یاحامل باشد.
ماده 1142 ـ طلاق زنی که با وجود اقتضای سن عادت زنانگی نمیشود وقتی صحیح است که از تاریخ آخرین نزدیکی با زن سه ماهگذشته باشد.
مبحث دوم: در اقسام طلاق
ماده 1143 ـ طلاق بر دو قسم است: بائن و رجعی.
ماده 1144 ـ در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست.
ماده 1145 ـ در موارد ذیل طلاق ، بائن است:
1 ـ طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود؛
2 ـ طلاق یائسه؛
3 ـ طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوضنکردهباشد؛
4 ـ سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید اعم ازاینکه وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید.
ماده 1146 ـ طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهرخود دارد در مقابل مالی که به شوهر میدهد طلاق بگیرد اعم ازاینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد.
ماده 1147 ـ طلاق مبارات آن است که کراهت از طرفین باشد ولی دراین صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد.
ماده 1148 ـ در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوعاست.
ماده 1149 ـ رجوع در طلاق به هر لفظ یا فعلی حاصل میشود کهدلالت بر رجوع کند مشروط بر اینکه مقرون به قصد رجوع باشد.
مبحث سوم: در عده
ماده 1150 ـ عدق ه عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقدنکاح او منحل شده است نمیتواند شوهر دیگر اختیار کند.
ماده 1151 ـ عده طلاق و عده فسخ نکاح سه طهر است مگر اینکه زن با اقتضایسن، عادتزنانگی نبیندکهدراینصورت عده او سه ماه است.
ماده 1152 ـ عده فسخ نکاح و بذل مدت و انقضا آن در مورد نکاحمنقطع در غیر حامل دو طهر است مگر اینکه زن با اقتضای سنعادت زنانگی نبیند که در این صورت 45 روز است.
ماده 1153 ـ عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضا آن در موردزن حامله تا وضع حمل است.
ماده 1154 ـ عده وفات چه در دائم و چه در منقطع در هر حال چهار ماهو ده روز است مگر اینکه زن حامل باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر اینکه فاصله بین فوتشوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد والا مدت عده همان چهار ماه و ده روز خواهد بود.
ماده 1155 ـ زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنینزن یائسه، نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود.
ماده 1156 ـ زنی که شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگاه دارد.
ماده 1157 ـ زنی که به شبهه با کسی نزدیکی کند باید عده طلاق نگاه دارد.